آهنگران میخوند :
یاد شبهایی که بسيجي میشدیم
شمع شبهای دوعیجی میشدیم.....
این مصرع آخر میدونین یعنی چی.... ؟؟؟؟
عراق تو منطقه دوعیجی بمب فسفری مینداخت
فسفر با اکسیژن هوا سریع ترکیب میشه و شعله ور میشه
بچه بسيجي ها زیر بمب های فسفری گیر میکردن
و فسفر به تن این بچه ها میچسبید و با هیچ
وسیلهای خاموش نمیشد و آنها میسوختن ...
میسوختن...
میسوختن ....
و صبح باد ، خاکستر این بچه ها رو با خودش میبرد......
کی فهمید ؟؟؟؟
کی دلش سوخت ؟؟؟؟؟
کی میدونه کی سوخت !!!!!
کی میدونه چرا داد نزدن و سوختن !!!
به یاد شهدا و امام شهدا لحظه ای سکوت و آرام صلوات
الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم.
تاریخ: پنج شنبه 15 مرداد 1394برچسب:شبهای دوعیجی ,
ارسال توسط آرش
آخرین مطالب